رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

چند تا از اسباب بازیای تقریباً جدیدت ...

1393/6/23 10:43
نویسنده : مامان رادمهر
600 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم این روزا توجهت به بازی زیادتر شده و اگه من کنارت باشم میتونم با اسباب بازیات حسابی مشغولت کنم البته اگه تنبلی نکنم بازیایی ما ایناس:

قایم موشک ، لی لی حوضک ، نمایش عروسکی ، شعر خوانی(برات شعرای کودکانه فارسی و انگلیسی پخش میکنم و با شعر همخوانی میکنم همزمانم با هم دور خونه بدو بدو میکنیمو بالا و پایین میپریم) ، گاهی وقتام بات کارتاتو کار میکنم ، چند تا کتاب خیلی عالی از سایت هد هد برات خریدم که خیلی مفیدن و مرتبط با سنتن ، شمام خداروشکر خیلی دوستشون داری منم همیشه قبل از خواب بعد از ظهر یا شبت یکیشو برات میخونم ، اینم الان یادم اومد تا یادم نرفته با اینکه به این پست ربط نداره اینجا میگم ، چند روزیه برات خمیر دندون ارگانیک مخصوص سنت رو خریدم و هر شب یکی از برنامه هامون قبل از خوابیدنت شده مسواک کردن مرواریدای خوشگلت خداروشکر بام همکاری میکنی و این کار رو دوست داری ، دیگه موقع نقاشیم چند تا خط میکشی و زود خسته میشی انگار به نقاشی خیلی علاقه نداری ولی من سعیم رو میکنم به روشای مختلف با رنگا آشنات کنم

چند تا عکس داریم بفرمایید ادامه مطلب... 

اولین عکس رو به خونه ی کوچولویی اختصاص میدم که خودم یه ماه پیش با چه مشقتی دوختم و توش سیم رد کردم از نتیجه ی کار خیلی راضی بودم به زحمتش می ارزید ولی اون سیمی که توش کار کردم در برابر وروجکی مثل شما کم میاره و کج و معوج میشه خلاصه با اینکه بعد از بازی شما هر دفه من صاف و صوفش میکنم ولی الان دیگه به این صافی که تو این عکس میبینین نیست اینم بگم که اون قسمتش که سفید رنگه مثلاً تونله وباید از توش رد بشی و بری تو خونت.

 

چند وقتی بود برای آموزش جنسای مختلف به شما دنبال کتابای لمسی میگشتم ولی پیداشون نمیکردم  آخرش یکیشونو پیدا کردم اونم با یه قیمت کذایی که این عکسشه و پلمپ شده بود تا دیدمش خوشحال و خندان خریدمش بعد که تو خونه بازش کردم دیدم فقط جلدش لمسی و داخلش فقط عکسه حسابی حرصم گرفت تصمیم گرفتم خودم دست به کار شم رفتم کتاب رو پس دادم و ...

 

... کلی خلاقیت و ابتکار به خرج دادم و با چند تا کاغذ رنگی رنگ پریده که از قبل داشتیم و چسب و قیچی ، تازه چون مقوا نداشتم چند تا مربع از یه کارتن رو بریدمو  کاغذ رنگیارو همونطور که میبینین روشون چسبوندم بعد حیوونارو ، برای آموزش جنس زبری به جای زبون غورباقه از سمباده استفاده کردم ، برای جنس تیز به جای لونه پرنده از چوبای جاروی مامانم استفاده کردم ، برای سفتی یا سختی به جای لاک لاک پشت سنگ چسبوندم (سنگشم با هم رفتیم از فضای سبز جلوی خونمون پیدا کردیم)و برای آموزش نرمی به جای پشم گوسفند از پنبه استفاده کردم و برای آموزش مفهوم دراز و کوتاه یه مار و یه کرم رو درست کردم ، (اینم از شرح ماوقع برای دوستانی که میخوان این کارارو درست کنن)   

 

 

 

 

 

اینم گل بهداشتیی بود که برات خریدم ولی چون دیدم به جای بازی میخوریشون گذاشتمش برای وقت دیگه ایی

برای آشنایی با خاک 21 شهریور یعنی پریروز که رفته بودیم گردش برات لودر و کامیون کوچولوتو و بیلچتو آورده بودم و بت اجازه دادم حسابی با خاک بازی کنی و شمام کلی کیف کردی .

 

بازی با آجره ها (این عکس اولین برج چینیت با آجره بود)

 

بازیای توپ و چکش و میخ و چکش برای بچه هایی که عاشق کوبیدن و سر و صدا کردنن برای هماهنگی چشم و دست هم خیلی خوبن

 

اینم از ابتکار پسری توپارو از طرف درش با اون دستای خوردنیش میندازه تو 

 

برج چینی با قوطیای سرلاک خوبیش اینه که به خاطر شیارای روی درش تو هم چفت میشن و راحت برج ساخته شده خراب نمیشه

 

آخرشم قوطیارو مثل آجر بار کامیونش زد تا ببره برای ساخت برج بعدی

 

بالاخره این پستی رو که مال ماه پیش بود تموم کردم خسته

میدونم .... مامانی که انقدر تنبل باشه نوبره والا

پسندها (1)

نظرات (7)

مامان مریم
23 شهریور 93 11:51
این مامانی که ما میبینیم خیلیم فعال و خلاقه ..ایده های خوبی بود عزیزم..ببوس اون دستای خوردنیه خوشگلشو
مامان نازنین زهرا
24 شهریور 93 0:00
جانم رادمهر پسر 91 ای عالی بود
شیما مامان شاهین کوچولو
24 شهریور 93 17:01
اوه مای گاد چ مامان هنرمندیییییی... خوشمان آمد بابا خلاقیت..بابا نو اوری..بابا استعداد ای جوووونم به رادمهر خان با اون بازی کردنش
شیما مامان شاهین کوچولو
24 شهریور 93 17:05
در مورد سوالتون بگم که خیلی خوب شد شاهینو از شیر گرفتم ... باید زودتر این کارو میکردم... ماشاله از اون روز غذاشو خوب میخوره... اخه این اواخر خیلی به شیر وابسته شده بود و دوس داشت 24 ساعته بزاره تو دهنش... اما اخیییییییش الان راحت شدم
مامان رادمهر
پاسخ
بازم تبریک
فهیمه مامان فاطمه
26 شهریور 93 7:08
مامان تنبل نگو بگو مامان خلااااااق .ماشالله همه ی کارات مثل همیشه بی نظیر بود عزیزم .من می خوام خونه ی چادری بخرم برافاطمه . شما که درست کردی می شه بعدا جمعش کرد ؟ خیلی خوشگل شده بود دستت درد نکنه .کتابای هدهدیت رو معرفی کن فیض ببریم خواهر . نمیای خونمون بچه ها کمی بازی کنن ؟
مامان رادمهر
پاسخ
خواهش می شود آمادش خیلی بهتره به قول خودت میتونی جمعش کنی اینی که من دوختمو نمیشه جم کرد ولی میتونی خودت هر شکلی میخوای بدوزی بدی چادر دوزیا برات فنر بکنن توش قفط باید جای زیادی براش برای فنر بذاری چون فکر کنم قطرش از سیم معمولی خیلی بیشتره کتابای هدهدیم به زودی میذارم ایشالله فرصت بشه میام خوب اگه شما میتونین بیاین خونه ی ما
زن دایی اکرم
27 شهریور 93 14:26
ماشالللله هنرمند
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی زندایی جون
دختر دايي زهرا
28 شهریور 93 23:25
رادمهر جان دوست دارم ايشالا هميشه شاد و خرم باشي اينو هميشه بون من خيلي دوست دارم خداحافظ
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی عمه جون مام تو رو خیلی دوست داریم