رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

عکسای ماه یازدهم...

1392/9/20 3:18
نویسنده : مامان رادمهر
452 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از اینکه عکساتو بذارم ورودت به دوازدهمین ماه زندگیتو تبریک میگم انشالله صد ساله بشی نازنینم ، چیزی تا یک ساله شدنت نمونده قشنگم و من همچنان مات و مبهوت گذشتن این یک سال با تو بودنم ، چه روزایی بود پر بود از لحظه های شیرین و حسای قشنگ عاشقی با تو که سرشار از عطر بهشتی تنت و نفسهات بود ، همینطورم  لحظه هایی سخت و پر از دلهره های مادرانه البته مادری بی تجربه مثل من.

عشقم میخوای بدونی عاشق چیاتم؟؟؟؟؟

عاشق وقتیم که آروم و راحت سرت رو بازومه و تو خواب نازی و منم صورتمو نزدیک صورت مخملیت میارمو نفس های تو رو بو میکشم

عاشق خنده های از ته دلتم که  شنیدنش منو به بهشت میبره

عاشق دیدن بزرگ شدن لحظه به لحظت و پیشرفتاتم که دیدنشون هر بار به من شور و هیجان میده

دیگه عاشق صورت کوچولو و با اون چشمای درخشان تیله ایتم که هر وقت بم زول میزنه دلمو میبره 

و دیگه کلی میگم عاشق همه ی حرکاتت ، رفتارتت ، هیکلت از نوک سر تا نوک پاتم مادر


عاشـــــــــــقتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

 

 

عکسا تو ادامه ی مطلبه

 

اینجا خونه ی عمو عباسه و این کامیونم که صاحبش شدی مال مهدیه

اینجام خونه ی مامان شعله ایناس

 

پیشی کوچولوی من بعد حمام

این عکسم مال حدوداً یک ماه پیشه تو این عکس نشون میده از اون موقع تا حالا چقدر لاغر شدی عزیزم

اینم چند نمونه از شیطنتای شما

 

نگا اصلاً دیگه وای نمیسی که ازت عکس بگیریم اینجا داری از دست بابا فرار میکنی اونم با همون دادایی که قبلاً توضیح دادم

بالاخره رضایت دادی ولی اینجوریمنتظر

اینجام قصد کشیدن رومیزیو داشتی که من نذاشتماوه

دوران نقاهت من در خونه ی مامان نازی اینا (یه روزشم زهرا اومد اونجا که حسابیم باش بازی کردی و بش خندیدی)

ای کوچولوی سرتق من ..... از اینکه کسی تو رو تنگنا بذاره متنفری خودت ببین اینم نمونش

اینم از پای دردناک بنده در آتل که توجه شما رو به خودش جلب کردهگریه

رادمهر ماستی مننیشخند

 

یکی از عادتات اینه که حتماً موقع خواب باید یه پتوی نرمو بغل کنیبغل یا به صورتت بچسبونی قلبعلتشو نمیدونم ولی اینو میدونم که بدون پتوی نرم و آهنگ گنجیشک لالا خوابت نمیبره ، اون شبیم که خونه ی مامان نازی اینا بودیم پتوتو نیاورده بودم و روت یکی از پتوهای ملافه دارو انداخته بودم چون پتوت نرم نبود برای خوابوندنت منو تا ساعت یک و نیم رقصوندی مگه میخوابیدی همش نق میزدی بالاخره من فهمیدم قضیه چیه و بعد از عوض کردن پتوت شما اول انو مثل گربه یه بار مالیدی به دماغ و دهنت بعدش به راحتی خوابت برد ، مامان نازیم که این صحنه رو دید میگفت توی نیم وجبی چقدر ادا داری آخهتعجب  

اینم از لحظه ی با شکوه اولین قدم برداشتنات نفسمهوراتشویق(همینطور تو این عکس یه نمونه از تغییر دکوراسیون ویژه منزل بچه دارا رو میتونی ببینی همه جا با پتو و بالشت پوشیده شده )

بدون شرح:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان مریم
20 آذر 92 18:58
عزیزم عشقم نفسم عاشقتم.. نعیمه جان بچه ها وقتی راه میوفتن و شیطونی میکنن لاغر میشن طبیعیه..رادمهر خوشگلم همه جوره دوست داشتنیه... واقعا چقدر زود گذشت..شازده کوچولوی ما هم داره یکساله میشه ...باورش خیلی سخته...خداروشکر که بچه هامون سالمن و داریم بزرگ شدنشونو میبینیم
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی عزیــــــــــــــزم چقدر بد من دلم میخواد همونطور تپلی بمونن بله دیگه الحمدالله
مامان فاطمه
21 آذر 92 13:52
آخ خدا... قربونش برم که دلم براش یه ذره شده . دندوناشو ماشالله . مبارکه راه رفتنش . نعیمه جون تو اسمونا دنبالت می گشتیم تو وبلاگ رادمهر پیدات کردیم هی میومدم میدیدم نیستی . بهتری؟ چند وقت دیگه ، در کابینتاتم باید قفل بزنی و یه عالمه تدابیر امنیتی دیگه که بعد از چند وقت راه در روی اونم یاد می گیره و تو می مونی که دیگه چی کار باید بکنی ...به جمع مامانایی که خونشون مثل مسجده و هاونگشونم باید اویزون کنن خوش اومدی . خدا به همه ی مامانا صبر بده
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی عزیزم خودت که میدونی بچه داری به داری انشاااااااااااااااااللــــــــــــــــــــــــه
مامان اراد
21 آذر 92 18:02
نازی سر خوشگل . خدابد نده پات چی شده ؟ الان بالش میچینی دو روز دیگه باید همه چیو جمع کنی خونتو بکنی مسجد مثل من
مامان رادمهر
پاسخ
یه مدت شل و پل شده بودم ولی الان خدارو شکر بهترم
مریم الیاسی
22 آذر 92 11:32
نعیمه جون امیدوارم روز به روز شاهد پیشرفتهای پسرت گلت باشی
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی مریم جون مهربونم از دعای خیرت
مریم الیاسی
22 آذر 92 11:44
عالی بود
شیما مامان شاهین کوچولو
23 آذر 92 23:23
قربونش برم من که اینقدر ناز و تو دل برو هستش این خوشگل پسر این عادتش که باید پتو بخوره به صورتش مثل شاهینه ... دقیقا شاهینم همینطوریه مامانی خدا بد نده ... ایشاله که الان بهتری؟؟؟
مامان رادمهر
پاسخ
به شاهین عسلی که نمیرسه چه جالب پس شاهینم عاشق پتو هستش؟!!! خداروشکر گلم آره بهترم ، بهترم نباشیم باید به خاطر این کوچولوعای شیطون خوب شیم دیگه
مامان محمدامین
24 آذر 92 0:11
عزیز دل خالست دیگه....قربونت بشم که راه میری عسلم نانازم میگم مامانی نگران نباش بچه ها هرچی بزرگتر میشن شیطنتشون بیشتر میشه در نتیجه لاغر تر میشنالان رادمهر خاله قد و وزنش چقدره؟ میبینی چفدر شبیه محمدامینه خیلی به هم شباهت دارن
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی عزیزم انشالله تاتی کردن محمدامین جونم الان نه و هفصد وزنشه قدشم 75 سانته آره بخدا خیلی هم کاراشون هم چهرشون آخ قربون هردوشون
مامان بردیا(a)
25 آذر 92 12:48
واسش اسپند دود کن مامانش چشام شور نیست ولی خوردمش خوبه از رو بالشتا نمیره اونوره مرز
مامان رادمهر
پاسخ
عزیزم راحت باشنه خدارو شکر فعلاً این کارو بلد نیست
مامانی باران
28 آذر 92 13:52
گل پسر، قند عسل، شاه پسر قدم هات مبارک ماشاءالله بهش که انقدر زود تاتی تاتی افتاده ... انشاءالله با این قدم ها روزی قله های موفقیت و سربلندی رو فتح کنه و دل مامان بابا رو همیشه شاد کنه رادمهر جونم عکسات عالی بود دست مامان و بابا درد نکنه که همه لحظه های قشنگ رو برات ثبت میکنن (این باران ما از حوله روی سرش اصلاًخوشش نمیاد دمت گرم که حوله ات رو میپوشی و انقدر جیگر میشینی مامان جون عکس بگیره)
مامانی باران
28 آذر 92 13:54
در مورد جیغ و داد هم از روی هوششون هست و اینکه میخوان حرف بزنن نمیتونن و یه خورده هم سعی میکنن با زورگویی به خواسته شون برسن که فقط باید حواسمون باشه که بعداً به هیچ عنوان نمیتونیم این عادت رو ازشون بگیرین باران هم از اول با صداش خیلی برای خودش قلدری میکنه
مامان رادمهر
پاسخ
خدا رحم کنه که از پسشون بر بیایم-عزیز تشکر به خاطر راهنماییت
مامان مریم
30 آذر 92 10:42
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ ! یلدا مبارک
مامان رادمهر
پاسخ
یلدای شمام مبارک خانومی
مامان بردیا(a)
1 دی 92 13:25
عزیزمی شیطونننننننننننننعاشق اون عکسشم که دراز کشیده نگاه دوربین میکنه
مامان آندیا
6 دی 92 21:18
کوچولوی بامزه و خوش خنده من بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
نى نى عسلك
7 دی 92 1:31
چه معصوم خوابيده لاى پتو.مبارك قدمهات باشه.ايشالا هميشه گامهات محكم واستوار .
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی گلم