اولین صعود به قله...
سلام ما اومدیم
از دوستای گلی که بمون سر میزدنو همش یه پست تکراری رو میدیدن عذر میخوام آخه مدتیه نمیدونم چرا اصلا حال و حوصله ی وب نویسی نداشتم حالا دوباره اومدیم با کلی خبر ............ اولیش:
اولین صعود به قله ی جوجه ی مامان (البته بچه قله)-از اون جایی که من عاشق کوهنوردیم و از این کار شدیدا انرژی میگرم دلم میخواست شمارو زودتر با کوه آشنا کنم البته زحمتش بیشتر رو دوش بابایی بود چون تو کل مسیر پیش بابایی بودی
عکسا تو ادامه مطلب:
پدر و پسر در کمپ اول:
بدون شرح:
این همون بچه کوهیه که گفتم .................فک کنم برای شروع بد نبود
اون قسمتایی که با فلش بهشون اشاره شده قله هاییه که وقتی از تو و بابایی اثری تو زندگیم نبود با دایی جواد و مامان نازی فتحش کردم یکی از آرزوهام اینه که وقتی بزرگ تر شدی با هم بریم کوهنوردی و قله هارو یکی یکی فتح کنیم (البته اگه خودت دوست داشتی)
و بالاخره پسر خوشگل و مامانی خودم بالای بچه قله .........فک کنم خیلی خوشت اومد آخه خیلی خوشحال بودی
یآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ ....... باد نبرتت مامانی
ارتفاعی که از زمین گرفتیم تو این عکس معلومه اون پایین کنار درخت ننه جون و مامان نازی نشستن که اصلا دیده نمیشن
اینم یه گوشه از طبیعت اونجا