رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

عکسای سفر تهران ...

1393/6/5 9:56
نویسنده : مامان رادمهر
738 بازدید
اشتراک گذاری

همونطور که تو پست 19 ماهگیت گفتم روز عید فطر رفتیم تهران چون فکر میکردیم روزای تعطیل بهترین موقع برای گشتن تو پایتخته و خلوت تره و طرح نیست راحت میشه هر جا دلمون بخواد بریم ، ولی بر عکس هر جا رفتیم از جمعیت و شلوغی داشت منفجر میشد مخصوصاً برج میلاد که فقط تونستیم تا پای آسانسورش بریم چون اگه میخواستیم بالای برج بریم باید تو ی صف یه کیلومتری وایمیستادیم خلاصه جاهایی که رفتیم شامل : بوستان آب و آتش ، کاخ سعد آباد ، توچال (میخواستیم تله کابینشم سوار شیم که از شانسمون گفتن به خاطر تعمیرات تعطیله) و برج میلاد ، شبم رفتیم اندیشه خونه ی عمه جون فرداشم تا ظهر با عمه اینا کمیسیون گرفتیم که کجا بریم آخرش انقدر کمیسیون طولانی شد که دیگه وقت ناهار بعدشم چرت بعد ناهار و بعدشم برگشت به سمت خونه که در راه برگشت یه سر رفتیم باغ وحش پارک ارم اونم به صورت دوی سرعت به روش بابا مهدی در کل پسر خوبی بودی ولی چون بابایی به حرفم گوش نداد که کالسکه بیاریم شما نمیتونستی زیاد راه بری و همش تو بغل بودی مخصوصاً بغل بابایی من اگه میخواستم شما رو از بابا بگیرم داد و هوار و گریه و زاری راه مینداختی (که البته به نفع منخندونک)یه بارم تو کاخ سبز از مجموعه ی کاخ سعد آباد اینکارو کردم و شما به حدی زار زدی که یکی از مسولای اونجا بم گفت شاید چیزی گزیدتت دیگه خودت حساب کارو بکن تعجبدیگه اینکه تو کاخ برای اولین بار سوار ون شدی و به محض ورودت تو تاکسی جیغ و داد و هوار هوار راه انداختی اونجا بود که فهمیدم از این ماشین میترسی حالا چیش ترسناکه خدا میدونه متفکر، تازه موقع برگشت از کاخ سبز به در اصلی بازم همون ون که موقع رفتن سوار شدیم اومد و دوباره همون حالت قبلی رو داشتی و جالب حرف راننده ی ون بود که گفت : اِ بازم توییخطا

یه چند تا عکسم تو ادامه ی مطلبه

 

بوستان آب و آتش:

و عشقای منمحبت

 

 

 

 

 

 

 

 

من و پسرم دست در دست

 

 

 

جوجه اردکِ عاشق آب بازی یا به قول خودش آب بیزی

 

 

 

 

 

از این جا به بعدم عکسای کاخ سعد آبادِ

 

اینجا رفته بودی ربروی یه توریست چینی و مترجمش وایساده بودی و از این لبخندا میزدیخندونک اونم از اینکه یه پسر چشم خوشگله ایی مثل شما اومده بش میخنده کلی کیفور شد و فوراً ازت عکس گرفت . اینم بگم که کلاً از همون سه چار ماهگیت به بعد هر کی تو خیابون تو رو میدید میخ کوب میشد باور نداری از بابایی بپرس از بس که دلبـــــــــــــــــری آخهمحبت

 

 

 

 

توچال:

 

برج میلاد و ازدحام تهرونیااااا ..... و دماغ سوخته ی ماغمگین

 

باغ وحش پارک ارم:

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (7)

بانو
5 شهریور 93 10:54
خدا گل پسرتونو نگه داره براتون منتظر حضور گرمتون تو کافه بانو هستیم
مامان امیررضا
8 شهریور 93 20:00
سلام همیشه به تفریح و این مدل تهران گردی....
مامان مریم
11 شهریور 93 18:03
پس این تهران کی خلوت میشه ؟! نعیمه داشتیم ؟! مارو تو کف میذاری دیگه !درسته گل پشت و رو نداره ولی خب ما فضولیم خب میخوام روی ماهشم ببینیم
مامان رادمهر
پاسخ
راستش میخوام تو پست رمزدار بذارم ولی همسری خیلی غیرتیه اصلاً نمیذاره
شیما مامان شاهین کوچولو
11 شهریور 93 23:41
دوستم شما مگه تهران نیستی؟؟؟ من فکر میکردم شما تهرانی... منم میخوام عکستو ببینم... اینقدر از دور انداختی کع هر چی زوم کنیم بازم نمیشه دیدت وایبر دار نشدی ؟؟؟ اگه داری خبرم کن بیارمت تو گروه. همه بچه ها هستن
مامان رادمهر
پاسخ
نه عزیزم .... عکس من همچین دیدنیم نیست.... من فعلاً در همین حد مجازم عکس خودمو بزارم....وایبرم که فعلاً نه..... حتماً عزیزم
فهیمه مامان فاطمه
13 شهریور 93 23:42
خوش به حال خودم که دیدمت از نزدیک ان شالله همیشه شاد باشید و سلامت
مامان رادمهر
پاسخ
تحفه دیدی
مامانی آندیا
21 شهریور 93 23:57
عزیز دلم خاله قربونت بره که این همه ناز شدی، انشالا همیشه کنار بابا و ماما سالم و سرحال باشی
مامان نازنین زهرا
24 شهریور 93 0:06
چه گل پسری داری بانو