رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

گردش در دهات ...

1393/2/30 2:05
نویسنده : مامان رادمهر
469 بازدید
اشتراک گذاری

                 

هفته پیش رفتیم دهات هواش عالی بود و خداروشکر به خاطر بارندگیای زیاد امسال همه جا سبز و خرم بود منم که ذوق زده شده بودم و کلی عکس خوشگل موشگل انداختم که تو ادامه مطلب میذارمشون

انگار جو اونجام شمارو هم گرفته بود آخه شمام حسابی شاد و شنگول به نظر میومدی

اینم نمونش

 

قبل از رفتنمون پیش ننه جون یه سر رفتیم سر مزار باباجون مهربونم فاتحه خوندیم جالب اینجا بود که با اینکه باباجونو اصلاً ندیدی (آخه شما تو دل مامانی بودی که باباجون عمرشو داد به شما) هر وقت ازت میپرسیدم باباجون کو انگشت کوچولوتو میذاشتی رو عکسش انشالله روحش شاد باشه

بغل

در راه باغ

نمای بالای باغ

از اینجا به بعد دیگه عکسا رو بدون شرح ببینید من دیگه برم لا لاخواب آلود

 

فقط اینم بگم و برم : باباعلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (10)

فاطمه
24 اردیبهشت 93 23:45
رادمهر شاد و شنگول رفته تو باغ انگور.فدای این بزرگ مرد کوچولو بشم
مامان رادمهر
پاسخ
چه شعر با مزه ایی گفتی عزیزم ممنون
مامان مریم
27 اردیبهشت 93 12:01
چه جای قشنگی ..همیشه به گردش باشی عزیزم که اینقدر ذوق کردی
مامان رادمهر
پاسخ
مرسی
فاطمه
27 اردیبهشت 93 23:57
ای جونم
مامان رادمهر
پاسخ
قربونت
فاطمه
28 اردیبهشت 93 21:18
سلام نعیمه جون خوبی رادمهر جون وآقا مهدی خوبن؟خیلی دوستدارم دوباره ببینمت انشاالله مزاحمتون میشیم.رادمهر جون رو جای من ماچش کن
صوفی مامان رادمهر
30 اردیبهشت 93 8:39
عزیزمممم چه شور و شوقی تو چشماشه... جانم... امیدوارم همیشه بخندی رادمهر گلممممم
مامان محمدامین
31 اردیبهشت 93 2:09
رادمهر خاله خوشحالم که بهت خوش گذشته حاجی کوچولوی من مامانش از طرف من یه ماچ گنده از لپاش بکن خانومی مثل اینکه شما هم بدتر از من وقت آپ کردن نداریا
مامان فرشته
2 خرداد 93 19:25
همیشه به سفر و گردش. معلومه خیلی به رادمهر جون خوش گذشته از خنده هاش معلومه
مامان فاطمه
3 خرداد 93 22:08
کجایی بابا ؟ یه سری هم به ما بزن . راسشتو بگو چی انقدر مشغولت کرده ؟ اوضاع که بر وفق مراده انشالله . رادمهرم چه می کنه ؟خوبه؟ راستی تبلت خریدی ؟
مامان رادمهر
پاسخ
میام وبت میگم
مامان آوا
5 خرداد 93 10:17
حسابی خوش گذروندیا. همیشه شاد باشی عزیزم
مامانی آندیا
14 خرداد 93 16:06
عزیزم چقدر دلم برات تنگ شده بود بس که دیر دیر می آم، ماشالا روز به روز آقاتر می شی عزیزم، هزار تا می بوسمت.
مامان رادمهر
پاسخ
قربونت برم خاله جونم از بس سرتون شلوغه دیگه میدونم منم هزار تا میبوسمتون.