یه اتفاق بامزه ...
از اونجایی که تو گل پسری خیلی خوش خنده هستی و حدودا سه ماهه که هر کی که بات یکم بازی بازی کنه بش قش قشی میخندی دیشب وقتی مشغول کار بودم با بابا اومدید پیشم همونطوری که وایساده بودید و منو تماشا میکردین یهو زدی زیر خنده با به طرفت برگشتم و نگات کردم که باز دوباره از خنده قش کردی منم چن بار دیگه این کارو کردم و تو باز خندیدی ، فک کنم دنبال بهونه میگشتی که بخندیا بعلـــــــــه دیگه چیزی خنده دارتر از من پیدا نکردی بش بخندی؟!!! بشکنه این دست که نمک نداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی