رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

پیشرفتای تازه و قدیمی...

1392/11/2 8:42
نویسنده : مامان رادمهر
273 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقتیه که میخوام بیام از پیشرفتات بنویسم که تنبلی میکنم بخاطر همین خبر دس دسی کردنت رو بعد از دو هفته تاخیر مینویسم بعله ... جان من ، بالاخره شما یکی دو روز قبل یه سالگیت خیلی خود جوش این کارو انجام دادی تازه جالبیش اینجا بود خودتم همزمان که دست میزدی da da da هم میگفتی یعنی همون دس دس جدیداً اول بعضی از کلمه هارو میگی مثلاً موقعی که توپ بازی میکنی همش ت ت میگی ماما گفتنت الان دیگه خیلی زیاد شده موقعی که منو میخوای میای پاهامو میگیری و ماماما میگی هر وقتم که بابا رو ببینی یا بفهمی که بابایی در رو باز کرده میخواد بیاد تو با هیجان میگی با ، دیگه هرچیزی که بت بگیم بیار بمون بده میاری ولی تو دستمون رهاش نمیکنی و پس میگریش ، حلقه های برج هوش رو تو هفته ی پیش تونستی به تنهایی بچینی و دیروزم که بوس کردن رو یاد گرفتی الان هر وقت بت بگیم رادمهر بیا بوسم کن با خوشحالی میای دهن بازتو با یه عالمه تف به صورتم میچسبونی بعدشم خودت خودتو تشویق میکنی از اون موقع که دس دسی یاد گرفتی هر وقت یه کاری بکنی مثلاً حلقه هاتو بچینی یا مکعباتو بذاری تو شیشه خودت خودتو تحویل میگیری و برای خودت دست میزنی تازه به مام نگاه میکنی که تشویقت کنیم.از دست فوضولیاتم که من و بابایی نه میتونیم چیزی بخوریم نه میتونیم پای کامپیوتر بشینیم ، اگه بلند شیم مثلاً بخوایم بریم تو اتاقی جایی شما زودتر از ما اونجایی یعنی مثل جت خودتو میرسونی و هر جا بریم دنبالمون میای ....... بعلــــــــه دیگه اینجوریاس دیگه.

سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند . . .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان بردیا(a)
2 بهمن 92 13:45
عزیز دلمممممممم ناز نازی
مامان بردیا(a)
2 بهمن 92 13:47
قربون اون تشویق کردنت برممممممم
مامان آراد
2 بهمن 92 14:34
سلام ممنون از لطفت . من عکسامو تو سایت نایت اسکین اپ میکنم . من قبلا یه وبلاگ معمولی تو بلاگفا داشتم واسه همین واسه آرادم اینجا درست کردم ولی اون موقع نمیدونستم که نی نی وبلاگ هم هست
مامان رادمهر
پاسخ
ممنون که بم خبر دادی
مامان امیررضا
8 بهمن 92 13:15
سلام آفرین به این پسری.......با این پیشرفت هاش.........قرون این حرف اومدنت......ایشالله به زودی با و ما رو کامل میگی و مامان و بابا کلی ذوق میکنن.......من قبل از تولد امیررضا تقریبا از دو ماه قببلش باهاش دست زودن و شمع فوت کردن رو کار میکردم تا موقع تولد بلد باشه
مامان رادمهر
پاسخ
سلام