رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

♥ღღ♥ رادمهر ، خورشيد بخشنده، بخشنده همچون خورشيد ♥ღღ♥

چه روزی بود دیروز...

1392/4/12 2:17
نویسنده : مامان رادمهر
225 بازدید
اشتراک گذاری

از وقتی بیدار شدی یه سره نق زدی و گریه کردی منم با کمک بابایی همش رات بردم یا تو ننو

تکونت دادم تا ساعت یک نصف شبم که بیدار بودی ساعت چهار بعدازظهر به مامانی لطف کردی اونم فقط نیم ساعت خوابیدی ، بازم جای شکرش باقیه کلا این روزا کار هر روزت شده به خاطر همینه که من

فرصت بروز کردن وبلاگتو ندارم دیگه ، بعلـــــــــــــــه مخصوصا از ساعت هفت به بعد گریه هات شدید تر شد نمیدونم این رفتارات مال چیه پریروز دکتر گفت سرما خوردی و گلوت حسابی درد میکنه (دل

دردات کم بود سرما خوردگیم اضافه شد)  حتی با ماشین بردیمت دور دور ولی بازم خوابو از رو بردی آخر

سرم نزدیکای یک بود دیگه خواستیم ببریمت بیمارستان کودکان که دیگه تو بغلم خوابت برد و ما منصرف

شدیم منم از فرصت استفاده کردم و این مطلب رو نوشتم.

خدا کنه زودتر خوب شی پسر ، دوست دارم عزیزم

راستی از همه دوست جونای گلم عذر میخوام که جوابتونو دیر دادم آخه یه مدت بود که نت مون قطع بود نشد جوابتونو بدم - ممنون که ما رو فراموش نمیکنین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آرینا مو فرفری
12 تیر 92 2:10
آخی عزیز دلم ایشااله زود زود خوب می شی.


آوا
12 تیر 92 20:34
سلام خاله جون یه سر میاین وبلاگ من .آخه تو برنامه نقاشی نقاشی شبکه پویا شرکت کردم و حالا میخوام بهم رای بدین دوستون دارم


سلام به گل دختر خوشگل -عزیزم بت رای دادم