پاییز آمد...
کم کمک داره بوی پاییز میاد و نم نمک بوی نم نم بارون
پاییز داره میاد با بارونای وقت و بی وقتش با عطر دل انگیزی که بعد از یه نم بارون از رو خاک بلند میشه با شیشه های بخار گرفته - درختا هم خودشونو برای اومدن پاییز آماده میکنن آخه لباسای شاد رنگارنگ میپوشن قرمز ، طلایی ، زرد و نارنجی
من عاشق پاییزم - عاشق حال و هوای قدم زدن توی خیابون خیس جایی که با هر باد خنکش برگای خشک شده ی درختاش روم بریزه و منم به یاد بچه گیام پامو رو برگای خشک رو زمین بذارمو از صدای خش خششون کیف کنم بعد برم و روی نیمکت سرد توی پارک بشینمو با یه همراه عزیز مثل همسر مهربونم یه چایی داغ با کیک یا بیسکویت توی اون هوای خنک بخورم و از سکوت بعدازظهر پاییزی که هرزگاهی با صدای کلاغی یا با هووووو هووووی باد لا به لای درختای پارک شکسته میشه لذت ببرم
پاییز فصل مورد علاقه ی منه چون خیلی خاطره های خوبی تو این فصل دارم مثلا ازدواجم با بابا یا مسافرتای منو بابایی به یزد و شیراز و اصفهانو مشهد و کیش با کلی خاطره های عشقولانه ی به یادموندنیشون یا کوهنوردیام تو دوران مجردیم
عشقم (البته عشق دومم)، جونم ، عمرم ، نفسم اولین حضورت کنارم توی فصل عاشقی این فصل رو برام قشنگ تر و عاشقانه تر میکنه
آهنگ پاییز آمد رو تقدیم میکنم به دو مرد مهربون خودم مهدی جان و رادمهر جانم
پیشنهاد میکنم این اهنگ و از دست ندیدن و حتما دانلودش کنین