عکسای 18 ماهگی...
18ماهه شدنت مبارک عشق کوچولوی من ، مامانو به به خاطر اینکه دیر وبتو بروز میکنه ببخش ، آخه به خاطر روزه گرفتن بدجوری بی حال و بی رمق میشم دیگه چاره ایی نیست به خاطر بارداری و شیردهی دو سال روزه خوری کردم حسابی خوشبحالم شده بود ولی امسال نتونستم قسر در برم. خلاصه ، این ماه هم در کنار شما عشق کوچولوی خودم مثل همیشه خیلی شیرین گذشت به خاطر همین ............... خدایا سپاسگذارم
تو این ماه 4 تا دندون تازه دو تا تو فک بالا و دو تا هم پایین سرشون بیرون زد که با این 4 تا دندون تازه مجموعشون به 12 تا رسید.
الان دیگه همه اون دسته از کارتایی که تو پست قبلی گفتم بدون غلط اشاره میکنی.
صدای اردک و جوجه و گوسفند و کلاغ و قطار رو هم در میاری.
کلمات تازه ایی هم که میگی ایناس: اوندا :اونجا قاقق:قاشق آقا فعلاً دیگه بقیه کلمات جدیدی که میگی یادم نمیاد .
واکسن 18 ماهگیتو هم زدیم خدارو شکر مشکلی نداشتی.
دیگه بریم عکسارو ببینیم:
این تصویری که میبینین شاهکار هنری منهمیخواستم مثلاً شما رو با چسبوندن روزنامه های خیس به دیوار حمام سرگرم کنم که شما اصلاً علاقه ایی نشون ندادی و رفتی سراق آب بازی خودت عوضش من سرگرم شدم
اینم یه بازی دیگس که با رنگ انگشتیی که خودم درستیده بودمش انجام شد اما بازم شما رفتی سراق شلنگ آب و من مشغول کشیدن این عکس هنری شدم اینم بگم که ایده این دو تا کار رو یعنی بازی با کاغذای باطله خیس و رنگ انگشتی رو از دختر دایی گلم مامان فاطمه گرفتم - فک کنم دفه ی بعد که خواستم از این روشا برای سرگرمی شما استفاده کنم باید یه جایی بریم که آب نباشه بلکه توجهت رو جلب کنه
رادمهر خوشگله در حال دیدن برنامه های مورد علاقش pepa pig و بی بی انیشتین
جای انگشتای کوچولوت روی tv زینت همیشگیش شده
از ته دل نوشت:قربون اون انگشتای نازت بشم جستجوگر کوچولوی من
رادمهر شکلاتی بعد از انگشت کاری کردن شیرینیای شکلاتی که مامانش مشغول درستیدنشون بود
یکم تیر و تولد 26 سالگی من و کیک سفارشی بابا ، البته من 21 سالمه فکر کنم بابا سنمو اشتباه حساب کرده
امان از علاقت به پتو حتی تو این گرمای طاقت فرسای تابستونم برای شیر خوردن میری به سختی پتوت رو از تو اتاقت میاری و دنبال من میافتی
بعد از اینکه از خواب پا میشی زیر چشمات اینطوری پف میکنه
همیشه آماده برای رفتن به بیرون
بدون شرح: